9
9
تو هم با من حرف نزن . این روزها تو هم با من حرف نزن .
طبیعیست . مثل زن تازه زایمان کرده نوزادم را پس بزنم . نه ؟ خسته ام . از درد . رنج . دلتنگی . آنقدر خسته ام که حوصله ی هیچکس را ندارم. سخت است بجنگی تا پیروز نبرد شوی ، فقط برای اینکه به جنگ بعدی برسی . جهنم یا بهشت بعد از این جهنم را خدا میداند . که بهشت است یا جهنم . یا نه . برزخی بدتر از جهنم .
نا امید نیستم . فقط خسته ام و بی پناه . بابا و تو دارید سر پناه دادن من جنگ میکنید . من نشسته ام سر سجاده و الهی و ربی من لی غیرک میخوانم . خنده دار نیست ؟ تو میدانی هوایم را داری . بابا نمیداند هوایم را داری .من هم هیچ چیز نمیدانم . نه آینده ی تورا میشناسم نه تجربه ی بابا را . دلم گرفته و کز کرده ام گوشه ی اتاق .تو ذوق میکنی و من مات و مبهوت نگاهت میکنم . تو میخندی و من تورا پس میزنم .
طبیعیست . برای مادر تازه زایمان کرده. که نوزادش را پس بزند .
خیلی درد کشیده ام . میخواهم بخوابم . یکسال ... دو سال ... شاید تا ابد ...
منتظر میمانی ؟
طبیعیست . مثل زن تازه زایمان کرده نوزادم را پس بزنم . نه ؟ خسته ام . از درد . رنج . دلتنگی . آنقدر خسته ام که حوصله ی هیچکس را ندارم. سخت است بجنگی تا پیروز نبرد شوی ، فقط برای اینکه به جنگ بعدی برسی . جهنم یا بهشت بعد از این جهنم را خدا میداند . که بهشت است یا جهنم . یا نه . برزخی بدتر از جهنم .
نا امید نیستم . فقط خسته ام و بی پناه . بابا و تو دارید سر پناه دادن من جنگ میکنید . من نشسته ام سر سجاده و الهی و ربی من لی غیرک میخوانم . خنده دار نیست ؟ تو میدانی هوایم را داری . بابا نمیداند هوایم را داری .من هم هیچ چیز نمیدانم . نه آینده ی تورا میشناسم نه تجربه ی بابا را . دلم گرفته و کز کرده ام گوشه ی اتاق .تو ذوق میکنی و من مات و مبهوت نگاهت میکنم . تو میخندی و من تورا پس میزنم .
طبیعیست . برای مادر تازه زایمان کرده. که نوزادش را پس بزند .
خیلی درد کشیده ام . میخواهم بخوابم . یکسال ... دو سال ... شاید تا ابد ...
منتظر میمانی ؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |